تولد کاشی زهره کاشمر

نقاشی دیگری که به سالهای آخر بهزاد مربوط میشود، در یک مرقع تهیهشده برای حاکم مغول، جهانگیر محفوظ است. اما گفتههای نویسندگان عثمانی یا مغول، که درکشان از بهزاد بهخاطر افسانههای قابلتوجهی که پیرامون او و کارش شکل گرفته و تحریف شده بود، اعتبار کمتری دارد. کتاب با دو اثر آغاز میشود، یک صفحهٔ خوشنویسی به نام خوشنویس نیمهٔ سدهٔ نهم، شیخ محمود و یک نقاشی تک بهزاد که از او بهعنوان «خورشید اوج مهارت» در پیشگفتار دستنویس ستایش میشود. در سال ۱۳۴۶ با تشکیل کتابخانهٔ عمومی اردبیل، مجموعهٔ قرائتخانهٔ عمومی به این کتابخانه منتقل گردید، که با نام «کتابخانه عمومی شماره یک»، قدیمترین کتابخانهٔ عمومی در مرکز استان اردبیل بهشمار میرود. قره داغ، که نام ارمنی آن در نقشهٔ ارمنستان (آرداوانیان) یا سرزمین قدرتمند (مار) نامیده میشد، از شهرستانهای ارمنینشین حوزهٔ ارمنیان آذربایجان بودهاست. علیرضا کاوه گفته: «مایلم در این مقال با آن گروه از نظریهپردازان و هنرمندان سینما همدل باشیم که معتقدند هر فیلم اگر کاملاً در گونهای سینمایی نگنجد حتماً متأثّر از، یا در واکنش به یکی از آنها خواهد بود.

هر بخشی روایتکنندهٔ رویدادی جداست. همه این نقاشیها، حتی تنها بخشی از هر کدام، به احتمال بسیار، متعلق به بهزاد است یا امکان دارد با همکاری شاگردانش انجام شدهباشد. وقایع پیوستگی زمانی و مکانی ندارند، اما درهمانحال، همه چیز در یک لحظه دیده میشود. اجرای نقاشی تاریخ تولد را در سدهٔ دهم هجری نشان میدهد، اما شرایطی که باعث ایجاد آن شده، ناشناخته است. متأسفانه تاریخ تولدش ناشناخته است. سه تصویر که امضای کوچکی در آنهاست احتمالاً معتبرند، و چهارمی مجنون در مقابل کعبه که بدون امضاست دارای چنان کیفیت برتری است که میتوان آن را نیز از آثار بهزاد بهشمار آورد. این دسته از آثار معمولاً دوصفحهای هستند. عبادالله بهاری مجموعهٔ آثار بهزاد را از نظر موضوع به چهار دسته بخشبندی کردهاست: نخست آثاری که نمایانگر چهرهها و رویدادهای واقعی و زنده هستند؛ دوم آثار بازنمایندهٔ وقایع تاریخی که برپایهٔ گزارش معاصران و آمیخته با خیالپردازی است؛ سوم آثار متعلق به کتابها که میتوان در دو دسته جای داد: آثار دارای داستان مشخص مانند داستانهای خمسهٔ نظامی و آثار دربارهٔ متون عرفانی که فاقد داستانی مشخص هستند و تفسیر انتقال پیام به فهمی عمیق نیاز دارد مانند منطقالطیر عطار و بوستان سعدی؛ و سرانجام دستهٔ چهارم آثار که نگارههایی جدا از متن و نمایشگر صحنههایی خیالی هستند مانند «بارگاه سلیمان و بلقیس»، یا برداشتی خیالی از رویدادی واقعی در حال یا گذشته را به نمایش میگذارند.

ازاینرو، به نظر میرسد که این اثر متعلق به دوران کهنسالی بهزاد باشد که این موضوع، ضعیف و تکراری بودن آن را میتواند توجیه کند. از سوی دیگر ممکن است که یک نسخهبرداری توسط شاگردی با نظارت بهزاد باشد و ازاینرو بهعنوان کار شخصیاش در نظر گرفته شدهباشد. پوشش جوان نوعی از دستار است که معمولاً ویژهٔ ازبکهاست، بهطوریکه این نقاشی ممکن است در دورهٔ حکومت ازبکها بر هرات (۹۱۳ تا ۹۱۶ ه.ق) کشیده شدهباشد. این شمسه یا نقاشی دایرهای، دو پیکره - یک جوان و یک پیرمرد - را در چشمانداز نشان میدهد. کهنترین منبعی که مطالبی دربارهٔ بهزاد نقل کرده، بدایع الوقایع (پیرامون ۹۴۰ تا ۹۵۰ ه.ق) زینالدین محمود واصفی است که حکایت نقاشی بهزاد برای میرعلیشیر و واکنش میرعلیشیر در برابر نقاشی را گزارش میکند. یک پیرمرد صحنه را از سمت چپ بالا نگاه میکند. در حدود سال ۲۲۰ قبل از میلاد، اولین امپراتور «چین شی هوانگ» دستور داد تا بخشهای استحکامات ساخته شده قبلی را به منظور ایجاد یک سیستم دفاعی منسجم در برابر تهاجمات مردمان شمال، دوباره متحد کنند. سیستم گوارشی آن برای پردازش علفها تکامل یافته است. دکتر کار که زمینه را برای کار هرچه بیشتر آماده میبیند در اندیشهٔ ساخت بیمارستانی دیگر در شمال زایندهرود و در میانهٔ شهر اسپهان میافتد.

سد سیوند در ۹۵ کیلومتری شمال شیراز، ۵۰ کیلومتری شهر باستانی تخت جمشید و حدود ۱۰ کیلومتری پاسارگاد بر روی رودخانهٔ سیوند ساخته شده است. طرح نهایی «آثار دستی/هنری» سپس به صورت عکس بر روی لایههای تابلوهای مسی با روکش پوشش داده خالی تولید میشد. جهانگیرشاه نگارگریهای این نسخه را به دوران آغازین بهزاد نسبت داده است. از میان آثار بسیاری که به بهزاد نسبت دادهاند، بهباور عموم کارشناسان تنها سی و دو نگاره اثر واقعی بهزاد هستند که البته تنها نشاندهندهٔ ده سال از دوران طولانی فعالیت هنری بهزاد است. حفاری در ایوان شرقی: کف ایوان شرقی توسط متخصصان و کارشناسان حفاری و نُه ستون در این مکان یافت شد. آرامگاه فردوسی در سال ۱۳۱۳ ه.ش برابر با ۱۹۳۴ م گشوده شد. بهطور کلی، قابلاطمینانترین منابع دربارهٔ زندگی بهزاد، احتمالاً ازآنِ کسانی هستند که مستقیماً با هرات ارتباط دارند مانند خواندمیر، حاکم مغول بابر، و میرزا حیدر دوغلات. دیگر کارهایی که در آثار ادبی یاد شده، اما تاکنون ناشناخته ماندهاند، از این قرارند: خمسهٔ نظامی با خوشنویسی مولانا محمود نیشابوری برای شاه طهماسب؛ نسخهای از تیمورنامه به کتابت سلطانعلی مشهدی؛ نقاشیهایی در مرقعهایی از نگارگریها که خواندمیر دیباچهای بر آنها نوشته است؛ و نسخهای متعلق به سلطان ابراهیم میرزا بودهاست.

اگر شما این مقاله را تحسین می کنید، مایلید اطلاعات بیشتری در مورد کاشی صدف و مهتاب اردکان بدست آورید به سایت ما مراجعه کنید.